.

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 92
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 92
بازدید ماه : 510
بازدید کل : 31067
تعداد مطالب : 739
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


فال حافظ


شعر:(مرا صدبار...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سخنان ماندگار:( جوان سرگشته...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلنوشته ها:(زیبایی عشق...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلنوشته ها:( جلو کوه ...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

آیا میدانستید:

  • آیا میدانستید که وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است ؟
  • آیا میدانستید که انسان اولیه (ناندرتال ها) و اجداد اولیه انسان هر دو در یک زمان در اروپا بودند ؟
  • آیا میدانستید که یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است ؟
  • آیا میدانستید که لایه بیرونی پوست انسان هر ۲ هفته یکبار با سلولهای جدید تعویض میشود ؟
  • آیا میدانستید که انسان ۹ هزار سال پیش از میلاد برای اولین بار به کشاورزی پرداخت ؟
  • آیا میدانستید که دویست میلیون موجود زنده روی زمین وجود دارد که انسان یکی از آنها است ؟
  • آیا میدانستید که کبد انسان در ۳۰۰ تا ۵۰۰ روز نو میشود، یعنی اینکه از سلولهای جدیدی برخوردار میشود ؟
  • آیا میدانستید که تقریبا ۶۵ ٪ وزن انسان را اکسیژن تشکیل میدهد ؟
  • آیا میدانستید که انسان برای اولین بار در ۱۷۸۳ پرواز را تجربه کرد و توانست ۸ کیلومتر با بالن پرواز کند ؟
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

حکایت:( آلزایمر)


بکس اش را بسته بودیم،آماده اش کرده بودیم  تا به خانه سالمندان ببریمش، یک بکس کوچک هم داشت با یک قرآن کوچک ، کمی نان روغنی ، آب نبات ، و کشمش، چیزهایی شیرین ، برای شروع آشنایی در آنجا؛

گفت : دخترم ، من که چیز زیادی نمی خورم، یک گوشه می نشستم، نمیشه بما نم ، دلم بر نواسه هایم تنگ میشه.

گفتم : مادرم ، دیر میشه ، چادرته بگیر ، منتظرند.

گفت : کیا منتظرند ؟ اونا که اصلن مره نمیشناسن ! و ادامه داد :

آخ آنجا دخترم ، آدم دق میکنه ، من که اینجا به کسی کار ندارم. اصلن، دیگه حرف نمی زنم . خوب اس؟ حالا میشه بمانم ؟

گفتم : آخ مادرجان ، شما دارین آلزایمر می گیرین، همه چیزه فراموش می کنی

گفت : دخترم ، ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

برگزیده ها:(نگران آنچه که...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید! در این وبلاگ - اشعار.داستان ها.طرح های ادبی خودم وهم چنان گزیده اشعار.داستان ها.طنزها.طرح های ادبی وسایرگزیده های ادبی وهنری دیگران به نشر می رسد.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to f.fekrat.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com