.

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 74
بازدید دیروز : 144
بازدید هفته : 219
بازدید ماه : 218
بازدید کل : 20326
تعداد مطالب : 739
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


فال حافظ


دلنوشته ها:(در پلک های...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شخصیت ها:( بیرنگ کهدامنی)

گرامیداشت ازشخصیتی که ناله می نوشت ... !

                    « دانی تو عمق دریا ؟ من آنچنان عمیقم

                                    یاد خدا ندانم ، در خود چنان غریقم ...

                                   بالله که خود ندانم ، آن به که تو نپرسی

                                   از دین مذهب من ، از راه و از طریقم »

 

در یازدهم دسامبر سال 2007 م  ، جامعۀ فرهنگی کشور مان ، محمد عاقل بیرنگ کوهدامنی ، شاعری ارجمند ، وارسته و هردم شهید  را که در روز های واپسین عمر خویش ، دفتر شعری را بنام ( من ناله می نویسم ) به یادگار گذاشت ، از دست داد .

      گرچه دست بیداد گر طبیعت ، از شاخسار پُر بار ادبیات پارسی خراسان زمین ، بار بار شاخه های زیبایی را شکسته بود ، که تا کنون جای خالی آنها پُر نشده است ، اما این بار نه یک شاخه ای را ، بلکه قامت تکدرخت غربت گزین ، تنومند و سر کشی را بخاک انداخت که هنوز هم جوان و سرشار از شور و شوق سرودن و سر بفلک کشیدن را داشت .

بیرنگ در سال 1330 هجری شمسی در شکردرۀ کوهدامن چشم به جهان گشود و درغربت سرای لندن ، از دنیای بیمروت و ما حول بی سخاوتیکه دلتنگش ساخته بود ، چنانچه خود میگفت :


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شعر:(نامردان)

 

نامردان

زخون دل ،

گلی در گلدان جانم-

                     قد کشید

زعطر دل انگیزش

جهانم تازه و تر شد...

دریغ ودرد-

                   جلادان ،

                  پرپرش کردند.

زعطرزنده گی

                    دل تهی شد

سراپا فریاد گشتم ؛

چه نامرد است این دنیا !

چه نامرد !

که نامردان –

                    لاف مردی می زنند.

فکرت: نیو دهلی 24/اگست/2013

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شعر:(نقش چشمان...)

 

نقش چشمان خمارت ، چه کشیدن دارد !

 سایه ساران دو زلفت ، چه لمیدن دارد !

 

آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه

 حس مستی لبت طعم چشیدن دارد . . .

           (؟؟؟)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلنوشته ها:( کتای زنده گی )

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله:( ادبیات - زبان )

علت ورود واژه های بیگانه در داخل زبان را میتوان بچند عامل عمده مرتبط دانست.

1- استیلاگری ها (نظامی، سیاسی، اقتصادی)

2- برتری های فنی و علمی    

3- اشتراکات مذهبی  

4- قرابت های زبانی

5- تعارضات و تقابلات فرهنگی  

اگر بتاریخ بنگرید همه آن مملو از جنگ ها کشورکشائی ها، اشغالگری ها بوده که کشورهای قوی کشورهای ضعیف و ناتوان را مورد تاخت و تاز خود قرار داده و سرزمین آن ها را تحت سیطره و مستعمرات خویش درمی آوردند

که خواهی نخواهی کشورهای غالب بعد از ترک آن سرزمین ها نفوذ فرهنگی، سیاسی و زبانی خویش را بالای آنها بجای می گذاشتند. 

ماننده بریتانیای کبیر در قاره آسیا و کشور فرانسه در قاره افریقا و امپراتوری روسیه تزاری و یا اتحاد جماهیر شوروی سابق در اروپای شرقی و آسیای میانه و امثال آنها و یا اینکه ممکن نفوذ واژه های بیگانه بواسطه موجودیت برتری های علمی و فنی بوجود آمده باشد طوریکه ملت های گیرنده واژه ها بواسطه عدم توانائی های علمی و فنی در زمان استفاده تکنالوژی عصری اسامی و واژه های آنها را نیز همرای تکنالوژی مورد استفاده قرار دادند. مانند واژه های تیلفون، تلگراف، رادیو، کمپیوتر، تلویزیون، سینما، موتر، ماشین، پنسلین، ویتامین و غیره.

و یا اینکه علت نفوذ کلمات و واژه های بیگانه در داخل زبان بواسطه اشتراکات مذهبی ملل با یکدیگر بوده مانند ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عکس:( یک لحظه پیش از حادثه)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

برگزیده ها:( اگر بیش...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

داستان :( لکه )

 

آقا میرزای صراف از چند روزی به این سو در بستر مرگ افتاده بود و اهالی کوچهء " بهارستان" منتظر خبر مرگش بودند. وقتی شاه ولی ، یگانه پسرش ، از دروازهء خانه خارج می شد ، یکی از کوچه گی ها پیش رویش می ایستاد و می پرسید:

- چطور است، وضعش چطور است ؟

پاسخ می شنید :

- بسیار خراب، چیزی نمانده است!

و پرسنده که فکر می شد با پیشانی شنیده است، اندام پیش انداخته اش را پس می کشید و همراه باری از اند یشه راه می افتاد.

آقا میرزا در " بهارستان" به نام " قارون" مشهور بود ، به دلیل این که کنسک و بی خیر و خیرات بود. به گپ مردم از سنگ و ریگ روغن می کشید و ذخیره می کرد و برای عزراییل هم به آسانی جان نمی داد. هر روز صبح وقت ، عصا زنان به سرای صرافان می رفت و شامگاهان چریکی و دور از انظار به خانه بر می گشت. از کار و بار و درآمدش حتی شاه ولی هم بوی نمی برد. شام که می آمد ، گاو صندوقش را با کلید مخصوصی که همیشه با پن بزرگی در سجاف زیر پیراهنش بسته می بود ، باز می کرد. به قول مردمی که خود را با خبر می گرفتند ، بسته های پول را تف و گره می زد و به چال گاو صندوق می انداخت. مردم از اینش هم خبر داشتند که در عمرش تنها یکبار به گدا ها ی محله گوشت قربانی داده بود ، که پسان پرده از رازش افتاده بود و همه دانسته بودند که گوسپند شب قبل از قربانی ناگهانی به مرگ خود مرده است. نزدیک بود که کار به کشت و خون بکشد ، که یکدفعه شاه ولی چاقو ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شعر:( اگر بهار...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

حکایت :( تاجر میمون )


روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند. به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستایی‌ان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهای‌شان رفتند.

این بار پیشنهاد به 45 دلار رسید و...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سخنان ماندگار:( حال را می شود...)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلنوشته ها : (یادمان باشد)

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دانستنی ها:( گو ش وبینی..)

آیا میدانستی گوش و بینی در تمام طول عمر انسان در حال رشد میباشد و بزرگتر میشود

آیا میدانستی بیش از صد میلیــــــــارد کهکشان تا به اکنون در جهان شناسایی شده اند

آیا میدانستی که بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب میباشد

آیا میدانستی که شواهد نشان داده است که انسان از هفتاد هزار سال پیش لباس بر تن می کرده است .

آیا میدانستی که دود سیگار موجود در محیط بیشتر از مصرف مواد قندی در پوسیدگی دندانهای کودکان نقش دارد .

آیا میدانستی که پروانه ها، چشم های مرکب دارند که تعداد آنها گاهی به هجده هزار می رسد .

آیا میدانستی زرافه میتواند با زبانش گوشهایش را تمیز کند

آیا میدانستی خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند که می‌توانند بدون برگشتن اشیاء پشت سر خود را ببینند

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

برگزیده ها:(به خدا گفتم )

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید! در این وبلاگ - اشعار.داستان ها.طرح های ادبی خودم وهم چنان گزیده اشعار.داستان ها.طنزها.طرح های ادبی وسایرگزیده های ادبی وهنری دیگران به نشر می رسد.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to f.fekrat.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com