در جلسه روضه خانم ها، خانم روضه خوان رو به بقیه کرد و گفت: به شوهرهای تان حق ازدواج مجدد بدهید تا به گناه آلوده نشوند !
همین نصیحت کافی بود که یک خانم از جایش بلند شود و در گوش خانم روضه خوان بگوید: خدا مرده های شما ره بیامرزه که با این حرفت راحتم کردی، حیران بودم چگونه برا یت بگویم. من زن دوم شوهرتان هستم...
خانم روضه خوان از حا ل رفت و بیهوش شد.
خلاصه با پاشیدن آب روی صورتش و ماساژ قلبی به هوش آ مد.
پس از آن خانم برایش گفت اگر خودت به حرف هایت پایبند نیستی بیهوده مردم را نصیحت نکن!
من خودم شوهر دارم فقط می خواستم بدانم که خودت به حرفهایی که میزنی ایمان داری و عمل میکنی یا نه...!
نظرات شما عزیزان:
|