نامردان
زخون دل ،
گلی در گلدان جانم-
قد کشید
زعطر دل انگیزش
جهانم تازه و تر شد...
دریغ ودرد-
جلادان ،
پرپرش کردند.
زعطرزنده گی
دل تهی شد
سراپا فریاد گشتم ؛
چه نامرد است این دنیا !
چه نامرد !
که نامردان –
لاف مردی می زنند.
فکرت: نیو دهلی 24/اگست/2013
نظرات شما عزیزان:
|